به یه دنیای آروم خوش اومدی… جایی که هیچ عجلهای نیست.
اینجا، همهچی با یه صدای گرم و یه فنجون چای داغ شروع میشه.
بیرون برف آروم روی زمین میشینه و توی اتاق، فقط صدای ورق خوردن کتاب و شومینهایه که یواش یواش میسوزه ☕🔥📖❄️
اینجا قرار نیست کسی برای رسیدن به جایی بدوه.
اینجا فقط میشنوی… و کمکم یه جور آرامش نرم میریزه روی دل خستهت.
صداها از دل کتابها میان، از لحظههای فکر کردن، از حسهایی که نمیخوای فراموششون کنی.
من همایون کاظمیام،
کتابکست یه پروژهی شخصیه… درست مثل یه پناهگاه کوچیک وسط زمستون.
یه جایی برای همهی اونایی که دوست دارن فقط بشینن، گوش بدن و نفس بکشن 🫧🌿
📍 KetabCast.ir
📲t.me/KetabCaster
✨ جایی برای شنیدن، نفس کشیدن و آروم گرفتن 🎧
یه گوشهی آروم، برای وقتایی که تحمل دنیا خیلی سخت شده…
اینجا از دیل کارنگی میشنوی، از زبون خودش… با یه صدای گرم و آروم.
چند دقیقه خلوت برای خودت… تا یاد بگیری چطور افکار مزاحم رو کنار بذاری و دوباره نفس بکشی.
شاید همین چند دقیقه، نقطهی شروع یه تغییر قشنگ توی زندگیت باشه ✨☕🌱
📌 هر شب، یه قدم کوچیک برای یه زندگی آرومتر.
📲 دنبال کن و اگه دلت خواست، این گوشهی دنج رو با بقیه هم تقسیم کن 🌿🎧
اولش زبان و ادبیات انگلیسی خوندم، بعد یه جایی بین واژهها و معناها، سر از پرستاری درآوردم… و بعدترش، رفتم سراغ مراقبت ویژه. همونجایی که مرگ یه طرف تخت ایستاده بود و من از اون یکی طرف، دست یه آدمو میگرفتم و میکشیدمش به این سمت. یه جور نبرد خاموش. نه صدایی، نه تشویقی… فقط نفس.
مدیرعامل یه شرکتم. پلتفرم میسازم. با فناوری سر و کله میزنم و سعی میکنم زندگی آدمها — و راستش زندگی خودم — یه کم بهتر بشه.
میتونم ده تا لقب و عنوان ردیف کنم و یه رزومهی قشنگ بسازم… اما تهش، همیشه یه سؤال بیپاسخ کنارمه:
«من واقعاً کیام؟»
گاهی جوابشو تو آدمها میگردم، گاهی توی سکوت شب، گاهی بین لایههای شلوغ زندگی…
اما بیشتر از همه، توی کتابها.
اونجا دنبال خودم میگردم.
و شاید همین باعث شد «کتابکست» به دنیا بیاد — یه گوشهی دنج و آروم، برای مکث کردن و شنیدن. برای من… و شاید برای تو.
اگه یه روزی بین این صداها و کلمهها، خودتو پیدا کردی… بدون منم همینجام. کنار شومینهای خیالی، با یه فنجون چای داغ، منتظر صدای ورق خوردن بعدی 📖☕✨